خوب فکر کنم خیلی لازم نباشه توضیح بدم زبان فارسی از کجا میاد و تارخچه اش چیه در هر صورت کسی که لازم بدونه خودش میره تو ویکی پدیا میخونه فقط بگم فارسی یا پارسی یک زبان هندواروپایی است که در کشورمان ایران، افغانستان، تاجیکستان، ازبکستان، پاکستان، عراق، ترکمنستان و آذربایجان گفتگو میشود. البته به صورت رسمی فقط در ایران، تاجیکستان و افغانستان صحبت میشه. روی همرفته میتوانیم تعداد فارسی زبانان جهان را حدود ۱۳۰ میلیون تن برآورد کنیم که خوب جمعیت کمی به نظر میاد ولی خوب محل سکونتشون خیلی مهم و ارزش مند است و ایران هم که بیشترین فارسی زبان را دارد کاملا در مرکزی پر از بیابان قرار گرفته است.
چرا ایران:
بیابان زایی یکی از رایج ترین و بحرانی ترین مسائل جهانی است که امروزه ما به این آگاهی رسیده ایم که با چه مشکله بزرگی مواجه شده ایم. بیش از 2 میلیارد نفر در مناطق خشک زمین زندگی می کنند که بیشتر همین بیابان ها ساخته دست خود بشر هستند، که تنها توجیهش سوء استفاده از خاک و آب است.
برداشت بیرویه از منابع جنگل ها، تالاب ها ، آب های زیرزمینی و سفره های زیرزمینی که به نوبه خود تخلیه شده اند، شخم های بیش از حد، مصارف سموم بیش از حد.
این منجر به فرسایش وسیع خاک جهانی شده است، و چیزی که برای ما باقی میماند زمینهای بایر صخرهای نمکی است که نمیتوانند آب را در خود نگه دارند یا زندگی زیادی را پشتیبانی کنند.و ایران علاوه بر این، آب و هوا آن را احتمالاً به یکی از سخت ترین مناطق بیابانی مسکونی در جهان تبدیل کرده است. و این بخش بزرگی از چرایی انتخاب من است. ایده این بود که اگر ما بتوانیم اینجا موفق شویم، می توانیم در هر کجا و در هر بیابانی موفق شویم!
ولی ابتدا نیاز داریم تا برگردیم به فرهنگ پایدار ابا اجدادیمان و یادی تازه کنیم از فرهنگ باستانی و پایدار این منطقه، که در سالهای توصعه صنعت دنیا به بی توجه ای در این جبر جغرافیایی، ولی سو استفاده در برداشت مواد اولیه شده. البته ناگفته نمونه که این بی توجه ای و یا این سیایت بی توجه ای باعپ ماندگاری فرهنگ های پیادار در انواع نوقات این سرزمین پهناور است همبستگی و همیاری بدون هیچ چشم داشت اقتصادی را همچنان در خیلی از روستا ها میشه پیدا کرد
امروزه برای ایجاد یک فرهنگ پایدار نیاز به سـرمایهگذاری در فرهنگـ و اجتماع فارسی زبانان هستیم تا برای آیندگان بستری مناسب باقی بزاریم.
بنا به دلیل جبر جغرافیایی و سیاست های کلی دنیا فارسی زبانان در منطقه ای هستند که مورد کم توجه ای صورت گرفته اند و بسیاری از داده ها به فارسی زبانان به راحتی نمیرسد اوبه سعی دارد تا که بتواند بستری غنی برای ساختن فرهنگی پایدار در بین فارسی زبانان ایجاد کند.
اخلاق به عنوان اصل پایه ، وحدت ، مسئولیت پذیری ، احترام به قانون و مقررات ،احترام به حقوق شهروندان دیگر، عشق به کار، تحمل سختیها به منظور سرمایهگذاری روی آینده، میل به ارائه کارهای برتر و فوقالعاده، نظم پذیری، دروغ را نپزیروفتن.
بله، نیاز هر جامعه ای برقراری چنین اصلی است تا بتواند فرهنگی پایدار ایجاد کند، باید از خودمان شروع کنیم و از همین لحظه.
جامعهای که کار میکند، زندگی میکند، رشد میکند، مانند طبیعت توسعه مییابد، و به یک اکوسیستم اجتماعی تبدیل میشود و به همین دلیل در طول زمان پایدار میشود».
از این بیانیه، ایده ارائه تفسیر متفاوت تری از 12 اصل دیوید هولمگرن، یکی از بنیانگذاران پرماکالچر (فرهنگ پایدار) به زهنم میرسد.
به نظر من تلاش برای ایجاد جامعه ای بر اساس اصول پیش گفته، تلاشی است برای تولد انسان های جدید در بستر اجتماعی جدید.
به عنوان مثال گیاهان را در نظر بگیرید، آنها بیش از 500 میلیون سال زندگی کرده اند، در حالی که انسان ها تنها 200هزار سال است که در این سیاره زندگی میکنند. با این اوصاف، چه کسی متقاعد شده است که با توجه به رفتار بد و نادرستی که ما نسبت به سیاره خود داریم، بعد از 1 میلیون سال هنوز انسانی روی زمین وجود دارد؟
چه کسی متقاعد شده است که در 1 میلیون سال هنوز گیاهان وجود دارند؟ پس چرا اگر نمی خواهیم نوع بشر منقرض شود، نگرش خود را تغییر نمی دهیم؟
از اینجا کار من که عنوان آن «از سیستم طبیعی تا سیستم اجتماعی» است شروع می شود.
"سعی کن بزری را پرتاب کنی جایی که می تواند رشت کند و بزرگ شود، حتی بزرگتر از آن چیزی که من میتوانم تصور کنم."
"به جای جدا کردن، یکپارچه می شود"
به اشتراک بگذارید، مشارکت کنید، همدل باشید. تنهایی جایی نمیری
"از راه حل های کوچک و آهسته استفاده کنید"
زیبایی را در چیزهای کوچک، در کندی زمان کشف کنید. دوستی ها را تقویت کنید، همین الان مراقب اطرافیانتان باشید، به دنبال راه حل های کوچولوی خود باشید، این محل آزمایش شماست، اینجا جایی است که با خودتان روبرو می شوید.
"تنوع را به کار ببرید وبرایش ارزش قائل شوید"
تنوع ثروت است، مقایسه است، رشد است. از سوالاتی که دارید عاقلانه استفاده کنید، نترسید. جامعه شما باید شبیه رنگ های رنگین کمان باشد، آنچه می بینید شادی تفاوت هاست. برای رها کردن مال خود آماده باشید. یقین، تعصب نداشته باش، خودت را بساز، اما دیواری نساز.
"از حاشیه ها استفاده کنید و به آنها ارزش دهید"
حواشی در یک جامعه چه می تواند باشد؟ سوء تفاهم، اصطکاک، درگیری. آن چیزی است که در لبه نفس است، چیزی است که به آزادی دیگران نزدیک است. از آنچه در حاشیه ایجاد می شود غافل نشوید، باید به چیز دیگری تبدیل شود، یک دست دادن، یک در آغوش گرفتن، یک نقطه ملاقات برای ادامه رشد.
"از تغیرات استفاده کنید و خلاقانه به تغییر پاسخ دهید"
برای تغییر آماده باشید، به خصوص تغییرات درونی. همیشه ذهن خود را باز نگه دارید، دستخوش تغییر نشوید، قهرمان داستان باشید. در روابط اجتماعی انعطاف پذیر باشید، فسیل نشوید، همیشه شجاعت تغییر نظر خود را در مورد خود و دیگران داشته باشید. از تخیل خود استفاده کنید، خلق کنید، از آن لذت ببرید و با شادی در جامعه زندگی کنید.
نتیجه گیری
این کار میخواهد فقط یک شروع باشد، میخواهد یک محرک، یک چشمانداز بدهد تا جوامع جدیدی با الهام از سیستم طبیعی متولد شوند تا یک سیستم اجتماعی پایدار باشند.
جامعهای که کار میکند، رفتار میکند، مانند طبیعت توسعه مییابد، به یک اکوسیستم اجتماعی تبدیل میشود و به همین دلیل در طول زمان پایدار میشود.»
من عمداً خواستم این مفهومی را که در مقدمه بیان کردم تکرار کنم، زیرا پس از تشریح 12 اصل پرماکالچر از منظر اجتماعی، معتقدم که از این لحظه، هرکسی می تواند دیدگاه خود را از جامعه پرماکالچر داشته باشد.
یک فرضیه یا فلسفه شخصی از یکی از دوستان خوب ایتالیاییم به اسم مارکو
ترجمه ویرایش سهیل طیبی
12 اصل
"مشاهده و تعامل"
هنگامی که به یک جامعه ملحق می شوید، یاد می گیرید که مشاهده کنید، بفهمید کجا هستید، در جامعه چه می کنید و یک رابطه متقابل ایجاد می کنید، به زمان ها و مکان های هر یک احترام می گذارید. تعامل برای ارتباط.
از این رابطه شما انرژی مثبت هر یک را می گیرد و همانطور که در اصل دومی می گوید آن را باید "جذب و حفظ انرژی" کنید.
شما نباید این انرژی را پراکنده کنید، آن را هدر ندهید، اجازه ندهید که از درون شما بگذرد بدون اینکه اثری در درون شما به جا گذاشته باشد، چون که در آن زندگی دیگری است، زندگی کسی که به شما گوش داده است، با کسی که به اشتراک گذاشتی. کلمات، ایده ها، آغوش ها!
از این تجربه شما باید برداشتی کنید، تا اصل سوم را دریافت کنید. برای رشد "باید برداشت کرد". از "باغ" خود گوش دادن، احترام، عشق، صبر، درک را جمع آوری کنید.
"خود تنظیمی را اعمال کنید و بازخوردها را بپذیرید"
ساده و آگاهانه زندگی کنید، تا بتوانید تعادل را پیدا کنید. پاسخهایی را که از خود و دیگران میآیند بپذیرید، با فروتنی از اشتباهات درس بگیرید، این روش به شما کمک میکند تا خود را دوباره طراحی کنید تا خودتان را به سر انجام برسانید.
"از منابع و خدمات تجدیدپذیر استفاده و ارزش گذاری کنید"
منابع انسانی را هدر ندهید، آنها ارزش زیادی دارند، به این ثروت حسادت کنید، عاقلانه از آن استفاده کنید. تعهد، مهارت ها، اراده، فداکاری می توانند به خدمات تجدیدپذیر تبدیل شوند، انرژی هایی که دوباره تولید می شوند.
"زباله تولید نکنید"
یک جامعه هزاران ایده، صدها پیشنهاد و ابتکار را به وجود می آورد که همگی کم و بیش معتبر هستند.
آنهایی که به طور موقت نامناسب تلقی می شوند را در "سطل کمپوست ایده ها" قرار دهید تا با گذشت زمان بتوان آنها را بازیابی کرد، زیرا زمان شرایط، نیازها، نیازهای جامعه را تغییر می دهد.
"طراحی از مدل تا جزئیات"
همانطور که چند درخت جنگل به شمار نمیاید، چند نفر هم جامعه را تشکیل نمی دهند. بیایید ببینیم طبیعت چگونه رفتار می کند. طبیعت فرم ها را انتخاب می کند، می داند چه می کند. در اینجا جامعه باید شکل خاص خود را داشته باشد، شکلی که انرژی ها، فضاها، زمان ها را بهینه می کند. در جامعه، فضای درونی خود را بهینه کنید، فضایی را در درون خود ایجاد کنید، مدل طبیعی خود را ایجاد کنید، هیچ چیز را به شانس واگذار نکنید، همه چیز را بهینه کنید تا حداکثر سود را به دست آورید. خطرات و موارد منفی را به حداقل برسانید. روابط ،هر کلمه، هر ژست می تواند مهم باشد، می تواند عملکرد خاص خود را داشته باشد. مراقب جزئیات باشید.
برای درک بهتر، کلمه پرماکالچر را باز میکنیم؛ پرماکالچر (Permaculture) ترکیبی از کلمه پرماننت(Premanent) که به معنی دائمی و پایدار است و کلمه کالچر (Culture) به دو معنی به کار میرود: یکی کشت و دیگری فرهنگ. در سال های اولیه از کلمه کشاورزی به جای فرهنگ استفاده میشد ولی امروزه در سیر تکاملی، به فرهنگ دائمی تبدیل شده است و به بیانی زیباتر فرهنگ پایدار نامیده میشود.
در پرماکالچر بسیار به لغت اکولوژی بر میخوریم که لازم میدانم همینجا معنی این کلمه را باز کنم. اکولوژی به معنی بوم شناسی است، بومشناسی در فارسی ترجمه واژگانی از نام لاتین آن یعنی اکولوژی است. ...
از اوبه پرماکالچر حمایت کنید
کمک های مالی سخاوتمندانه شما به ما کمک می کند تا مقالات و رسانه های خبری دنیای پرماکالچر را رایگان ارائه دهیم، و به فارسی زبانان در سراسر جهان آموزش دهیم، الهام باشیم و توانمند تا از طریق پرماکالچر، سبک زندگی پایدارتر و اخلاقی را داشته باشند.در عین حال، جدای، از کمک های فیزیکی و فکری، که می تواند از طریق داوطلبانه انجام دهید، امکان حمایت از پروژه حتی از نظر اقتصادی از طریق تأمین مالی جمعی یا با کمک های داوطلبانه ساده برای کمک به هزینه هایی که به طور اجتناب ناپذیر ایجاد می شود وجود دارد.
ما فعالان طراحی پرماکالچر می خواهیم با ایجاد یک آکادمی آموزشی، دورهها، کارگاههای آموزشی و هم چنین رویدادهایی برای انتقال دانش پرماکالچر و ایجاد شبکه های آموزشی و حمایتی برگزار بکنیم و جامعهای با طراحی پرماکالچر در میان فارسی زبانان دنیا به خصوص ایران شکل دهیم و با این کار مفاهیم پرماکالچر را در قالب استانداردهای بین المللی و با توجه به ویژگی های فرهنگی، اقلیمی و محیط زیستی به فارسی زبانان آموزش داده و شکل گیری شبکه پرماکالچر را راهبری کنیم.
پرماکالچر چیست؟
1.پرماکالچر یک چارچوب خلاّقانه است برای ابداع شیوه های زندگی پایدار.
2.پرماکالچر روشی است عملی مبتنی بر توسعۀ سیستمهای متوازن )از منظر زیست محیطی
(، کارآمد و مفید که در همه جا و برای همه کس قابل استفاده است. با بررّسی دقیق راهها و روشهایی که منابع خود را مصرف میکنیم....
درهای اوبه به روی همه باز !
به اشتراک گذاشتن و گذراندن لحظات خوب زندگی در طبیعت لذت بخش خواهد بود. اگر می خواهید یک کارگاه آموزشی برگزار کنید، در یک رویداد شرکت کنید، داوطلب شوید تا یاد بگیرید و اجازه دهید ما هم از شما یاد بگیریم، پس به دنیای اوبه خوش آمدی. اگر کنجکاوی، ایده و اشتیاق برای به اشتراک گذاشتن دارید، اینجا مکان مناسبی برای شماست.
کل پروژه توسط تیمی از داوطلبان پشتیبانی می شود که با عشق به کار خود و علاقه مندی به پروژه، همکاری فعال خود را برای توسعه اوبه اهدا کرده اند و ایمان دارند برای فرهنگی پایدار و بستری مناسب برای آیندگان نیاز است گروهی باشیم که برای فارسی زبانان مسیر را هموار کنیم.